مهستان » عکس های جدید همراه زندگینامه حسیبا ابراهیمی , را در ادامه مطلب مشاهده نمایید
بیوگرافی حسیبا ابراهیمی » حسیبا ابراهیمی متولد اول دی سال ۱۳۷۵ در افغانستان می باشد که با ایفای نقش “مرونا” در فیلم چند متر مکعب عشق ساخته جمشید محمودی شناخته شد. حسیبا ابراهیمی سه خواهر و چهار برادر دارد و به گفته خودش زمانی که او خیلی کوچک بود به ایران مهاجرت کرده اند.او یک نوجوان کاراست ، در حالی که سال ۱۳۹۲ نامزد دریافت سیمرغ بهترین بازیگر نقش اول زن شد . حسیبا از کودکی به بازیگری علاقه داشته
به طوری که در سال ۸۶ از طرف انجمن حمایت از کودکان کار و به نفع آنان یک تئاتر به نام دلم توی کاغذها گم شد بازی کرده است.حسیبا ابراهیمی تا اول دبیرستان ادامه تحصیل داده ولی به دلیل اینکه او یک تبعه خارجی هست نتوانست با توجه به علاقه اش در هنرستان به ادامه تحصیل بپردازد . حسیبا میگوید : “قطعا درسم را ادامه میدهم و الان عجله ای برای ادامه بازیگری ندارم ، خیلی فکر میکنم به سفیر صلح شدن.”
مصاحبه جالب با حسیبا » بعد تحصیلاتت را هم در همین زمینه هنر ادامه دادی؟ من تا اول دبیرستان درس خوانده ام. بعد می خواستم بروم هنرستان ، اما افغانی ها را راه نمی دهند. من هم دیگر ادامه ندادم. خیلی انتقاد دارم به این قانون اما چه میشود کرد؟ چطور با گروه برادران محمودی آشنا شدی؟ قبل از آن کلاس تئاتر میرفتم. هلیا فیلم کلاس هایی آموزشی برگزار کرده و من آنجا با بازیگری آشنا شدم. در هلیا فیلم برای بچه های افغان یک کلاس جداگانه ترتیب داده اند. آقای محمودی به دنبال یک دختر افغانی بود و برای کشف او به این کلاس ها سر زد . ایشان خیلی وسواس به خرج داد و همه بچه ها تک به تک برای تست پیش آقای محمودی رفتند و دست آخر من انتخاب شدم . کشور تو چقدر به سینما اهمیت میدهد؟ کابل سینما دارد. همینطور مزار شریف، اما خود ما کمتر پیش می آمد به سینما برویم. حتی در ایران هم زیاد با خانواده سینما نمی رویم. ما ابتدا به پاکستان مهاجرت کردیم و مدتی در کراچی زندگی کردیم و بعد به ایران آمدیم. اگر زیاد فیلم نمی دیدی چطور به بازیگری علاقه مند شدی؟ انجمن حمایت از کودکان کار برای بچه ها کلاس خلاقیت فکری گذاشته بود. بخشی از این ایده به تئاتر مربوط می شد. از بین بچه هایی که بودند عده ای را انتخاب کردند برای آموزش دادن تئاتر. یکی از آن بچه ها من بودم. هشت ماه تمرین کردیم و بعد برای اجرا آماده شدیم . در این مدت من خیلی علاقه پیدا کردم و روز به روز هم بیشتر دلم می خواست بازی کنم . آقای محمودی چطور از تو تست گرفت؟ ایشان به من گفت از صبح تا شش بعد از ظهر چه اتفاقاتی برای تو افتاده؟ همان ها را برایم به زبان افغانی تعریف کن. من هم صحبت کردم . راستی در خانه با خواهر و برادرت به چه زبانی حرف می زنی؟ لهجه هایمان با هم قاطی شده . پاکستانی و افغانی و … من عاشق ادبیات افغانم . زبان دری را خیلی دوست دارم و سعی می کنم آن را حفظ کنم . گاهی هم پیش میآید که دل نوشته هایی بنویسم. سخت نبود در نقش یک دختر عاشق ظاهر شوی ؟ چطور با بازیگر نقش مقابل ارتباط برقرار کردی؟ من ساعد را از قبل نمیشناختم. برای بازی کردن خودم را رها کرده بودم و همان کاری را انجام می دادم که آقای جمشید محمودی می خواست. حضور ایشان برای من بسیار موثر و کمک کننده بود، چون خودم هیچ ذهنیت خاصی نسبت به کاری که انجام می دادم نداشتم . آقای محمودی برای من و ساعد تمرین های زیادی میگذاشت و قبل از گرفتن هر سکانس زمان زیادی برای بازی های تمرینی ما درست شبیه آنچه باید مقابل دوربین روشن ارائه می دادیم، صرف می شد. زمان فیلمبرداری پیش می آمد که پشیمان بشوی؟ دفعه اول بود که جلوی دوربین حاضر می شدم و گاهی کار برایم خیلی سخت میشد . وقت هایی آنقدر خسته می شدم که به آقای محمودی میگفتم من به درد شما نمی خورم . با این حال انرژی هایی که از طرف آقای کارگردان و همینطور خود ساعد به من می رسید باعث می شد امیدوار شوم . تو با جشنواره فیلم فجر ما از قبل آشنایی داشتی؟ بله با جشنواره های فیلم و تئاتر فجر آشنا بودم . حتی قبلا هم پیش آمده بود که بروم نمایش های خیابانی را تماشا کنیم. می شد که تا دوازده شب در خیابان باشیم برای اینکه هیچ اجرایی را از دست ندهیم. فکر می کردی منتقدها اینقدر از بازی ات خوش شان بیاید؟ اصلا فکرش را هم نمی کردم که کاندید بشوم. لطف خدا بود که یک بازیگر خارجی در جشنواره فیلم فجر ایران کاندید دریافت جایزه شد. فیلم البته خیلی قوی بود و پیشبینی میکردم که حتما دیده شود. راستی از بازیگرهای ایرانی چه کسی را دوست داری؟ خسرو شکیبایی و کتایون ریاحی. همیشه جذب فیلم هایشان میشوم. شبنم مقدمی را هم دوست دارم
عکس حسیبا ابراهیمى + بیوگرافی حسیبا ابراهیمى
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0